صداش ميلرزه و تقريبا از اونور تلفن فرياد ميزنه... انگار اين فرياد ماههاست در گلوش خفه شده..

ميگه: من كه نميگذرم از همه اونايي كه به اين آتيش دامن زدن... رفتم امام زاده صالح و از خدا خواستم كه اين بلا رو به سر عزيزترين كساشون در بياره... آبرومو بردن... ميدوني به يه نفر تهمت زدن يعني چي؟ تهمت حق الناسه و خدا ازش نميگذره...

سعي ميكنم با كلامي كه نهايت آرامش رو داره باهاش حرف بزنم. ميگم: عزيز دلم ايمان داشته باش كه كائنات كاري به حرف تو نداره كائنات هوشمنده... و حتي اگه تو ببخشيشون، اون كار خودشو ميكنه. باور كن بهشت و جهنم تو اين دنيا هم هست... ما باور نداريم كه در رفتارمون با هر كسي، بذري رو براي خودمون ميكاريم... عشق بكاريم آرامش و خوشبختي درو ميكنيم و نفرت بكاريم غصه و ناراحتي و بدبختي و... درو ميكنيم. استاد ميگه: اگه زماني از كسي اردنگي خوردي برو فكر كن ببين كجا به يكي پس گردني زدي كه حالا تبديل شده به اردنگي!!!! .... تو ايمان داشته باش كه اين كارشون بي جواب نميمونه..... بلاخره آروم میشه و خداحافظي ميكنه....

.

.

.

گاهي لازمه به گذشته مون نگاه كنيم... اونچه امروز داريم حاصل رفتارهاي گذشته مونه... اگه امروز احساس ميكني كه عرصه بهت تنگ شده بشين و روي رفتارهايي كه سالهاي گذشته داشتي مراقبه كن... بگرد و عامل دلتنگي ها و غصه هاي امروزتو ، تو رفتارهاي گذشته ات پيدا كن... شايد سالها پيش دل كسي رو شكستي كه امروز دلت بي دليل شكسته شده... زندگي عين بازی شطرنجه گاهي يك حركت اشتباه باعث ميشه كيش و مات شي...

 

 پی نوشت: ممنون از علیرضای نازنین  به خاطر محبتش و كمك مالي بسيار بزرگش به يه خانواده نيازمند...

 پی نوشت دو: در تاريخ 12 ارديبهشت مبلغي از بانك چهار راه فرزانه (خيابان پيروزي) به حسابم ريخته شده... ممنون ميشم اگه كسي كه پول رو به حسابم ريخته بگه پول بايد به دست كدوم خانواده برسه...

پی نوشت سه: ممنون از سرکار خانوم زرافشار برای تهیه کولر برای یک خانواده نیازمند. 

 و اما:

همايش رايگان دايي( مهدی اولیایی)  در رابطه با اعتياد چهارشنبه ۲۵ /۲/۸۷

شیراز - جاده سپيدان  بعد از پمپ بنزين دو كوهك - سالن پذيرايي  قصر خاطره زمان ۵ بعداز ظهر تا ۸ شب

همايش بعدي  اصفهان كه به محض مطلع شدن از مكانش آدرسشو ميگذارم.